جدول جو
جدول جو

معنی حسن کبه - جستجوی لغت در جدول جو

حسن کبه(حَ سَ نِ کُبْ بَ)
شیخ محمد حسن کبه، ابن محمد صالح کبۀ بغدادی (1269-1336 هجری قمری). از شعرا و علمای شیعه در سدۀ چهاردهم هجری و شاگرد میرزا حسن شیرازی در سامراء و درگذشته و مدفون درنجف است. او راست: حاشیۀ وسائل و حاشیه های دیگر و حجّیه الظن و الخلل فی الصلاه که در 1307 هجری قمری نگاشته است. (ذریعه ج 7 ص 249 و ج 9 ص 245) (ریحانه الادب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ سَ)
ده کوچکی است از دهستان اشکور پایین بخش رودسر شهرستان لاهیجان. 57هزارگزی جنوب رودسر، شش هزارگزی شوئیل. سکنۀ آن 30 تن. محصول آنجا مختصر فندق و غلات دیمی. (فرهنگ جغرافیایی ج 2)
لغت نامه دهخدا
(حُ نِ سَ)
حسن ملیح. حسن سبزه:
حسن سبزی به خط سبز مرا کرد اسیر
دام همرنگ زمین بود گرفتار شدم.
غنی (مجموعۀ مترادفات ص 302) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ سِ)
لقب حسن بن علی بن ابیطالب است. و پسر او حسن مثنی و نواده اش حسن مثلث لقب داشته اند
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ)
ابن شرف الدین بقالی عجمی. درگذشتۀ 905 هجری قمری شاعر سلطان. او راست: حاشیه برشرح مطالعالانوار و شرح حکمهالعین و شرح قصاری. (هدیهالعارفین ج 1 ص 288) (کشف الظنون) (رجال حبیب السیر ص 179 و 242) (سبک شناسی ج 3 ص 293) (مجالس النفائس ص 61)
رکن الدین. وزیر شاه شجاع بود. (رجال حبیب السیر ص 78)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ اَ)
الشیخ حسن احمد قاسم الابی، قاضی محاکم شرعی در مصر. او راست: ’انسان عین البیان’ که شرح منظومه ای است در بیان. از محمدبک فهمی الرشیدی چ مصر سال 1895 م
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ اَ قِ)
دهی از دهستان کلمکان بخش طرقبۀ شهرستان مشهد در 45 هزارگزی شمال باختری طرقبه و 8 هزارگزی گلمکان. دامنه و معتدل است. 209 تن سکنۀ شیعۀ فارسی زبان دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات، بنشن، تریاک، میوه جات و شغل اهالی زراعت و قالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ اَ بَ ح ح)
ابن ابراهیم بغدادی مشهور به أبح ریاضی دان زمان مأمون عباسی بود و به سال 230 هجری قمری درگذشت. او راست: ’الاختیارات’ و ’المطر’ و ’الموالید’. (هدیه العارفین ج 1 ص 266)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
ده کوچکی است از دهستان اشکور پائین، بخش رودسر شهرستان لاهیجان، 57هزارگزی جنوب رودسر، 6هزارگزی شوئیل. سکنۀ آن 30 تن. محصول عمده آن مختصر فندق و غلات دیمی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ هََ بَ)
ابن علی جابر بن صلاح صنعانی یمنی. درگذشتۀ 1079 هجری قمری او راست: دیوان شعر. (هدیه العارفین ج 1 ص 294) (زرکلی 234 از خلاصه الاثر ج 2 ص 30)
لغت نامه دهخدا
(کَ بی ی)
حسن بن علی الکلبی. اولین امیر از امرای کلبیین در صقلیه (سیسیل). او نخست فرمانده سپاه منصورالفاطمی (صاحب افریقیه) بود. آنگاه در سال 336 به ولایت جزیره صقلیه رسیدو شورش گروهی از مردم جزیره را بشدت منکوب و مردم را از خود بیمناک ساخت. در دوران او پادشاه روم تصمیم به استیلای خود در این جزیره گرفت و حسن آمادۀ جنگ گردید و منصور او را به 7000 سوار و 3500 تن پیاده یاری داد و پس از جنگ لشکر روم منهزم گشت و ریو مسخر گردید و حسن در آنجا مسجدی ساخت و از آنجا بازگشت و تا وفات منصور به سال 341 هجری قمری از این جزیره خارج نشد آنگاه معز بعد از منصور به قدرت رسید او کمی در صقلیه ماند و سپس امارت جزیره را به پسرش احمد داد و خود در مهدیه (افریقیه) اقامت گزید و تا زنده بود از خواص معز به شمار می آمد. (از اعلام زرکلی ج 1 ص 232)
ابن علی. نخستین امیر از امراء کلبی جزیره صقلیه (سیسیل). وی در آغاز از اسیران لشکر منصور فاطمی بود و از طرف وی در336 هجری قمری حاکم سیسیل شد و شورش مردم را با زور فرونشاند. پس قسطنطین پادشاه روم ناوگان دریایی به جنگ او فرستاد. منصور فاطمی ناوگانی که دارای 7 هزار سوار و سه هزاروپانصد پیاده بود به کمک او فرستاد و بر روم پیروز شد و ’ریو’ و ’کالابریه’ را در ایتالیا بگرفت و در شهر ریو مسجدی بساخت و پس از مرگ منصور در341 هجری قمری فرزند خود احمد را بجای خویش نشانید و خود در مهدیه در افریقا بزیست و از نزدیکان معز فاطمی بود تا در 350 هجری قمری درگذشت. (زرکلی چ 1 ص 232)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ)
دهی است جز دهستان سهندآباد، بخش بستان آباد شهرستان تبریز، 20هزارگزی جنوب بستان آباد، 15هزارگزی شوسۀ بستان آباد به تبریز. جلگۀ سردسیر. سکنۀ آن 366 تن شیعۀ ترک زبان. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ کُ نَ)
دهی است از دهستان گرم خان بخش حومه شهرستان بجنورد 20هزارگزی شمال خاوری بجنورد سر راه شوسۀ عمومی بجنورد به قوچان. کوهستانی معتدل. سکنۀ آن 788 تن شیعۀ کردزبان. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ)
عبدالله افندی در خاتمۀ ریاض العلماء گفته است: ’حسکه (با ها و بی الف) و حسکا (الف بدون ها) مخفف ’حسن کیا’ است. (از نقض الفضائح حاشیۀ 10 ص 184 و 97). رجوع به شدالازار ص 81 و 379 و کلمه حسکا و نزهه القلوب ج 3 ص 116 شود
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ کَ)
قصبۀ مرکز بخش کلاردشت از شهرستان نوشهر 49هزارگزی جنوب باختری چالوس، 21هزارگزی باختر مرزان آباد مرکز بخش کلاردشت. مختصات جغرافیایی آن بشرح زیر است: طول 51 درجه و 9 دقیقه، عرض 36 درجه و 32 دقیقه. موقعیت طبیعی: جلگۀ خوش آب و هوا. آب آن از رود خانه سرداب رود. محصول عمده آن غلات، لبنیات. سکنۀ آن در حدود 500 تن. در سالهای 1310-1320 هجری شمسی بامر پهلوی از مرزان آباد واقع در 28هزارگزی چالوس راه شوسه ای به این قصبه کشیده شد سپس بناهای زیبا و ویلاهای معظم در قسمت علیای آبادی احداث گردید. یک دستگاه مهمان خانه باشکوه آن ناتمام میباشد. ادارات دولتی مانند بخشداری، بهداری، کشاورزی، شعبه واکسن سرم سازی در این قصبه هستند و از ویلاهای نوساز استفاده مینمایند. افراد پادگان نظامی مرزان آباد تابستان به این محل می آیند. همه روزه باستثنای زمستان اتوبوس عمومی بین چالوس و این قصبه رفت و آمد مینماید. دبستان و چند باب دکان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). و رجوع به حبیب السیر و مازندران و استرآباد رابینو ص 108 و 155 شود
شهری است مابین شام و بغداد. عبداﷲ هاتفی در عزیمت صاحبقران از بغداد بجانب شام گفته:
عراق عرب را چو آباد کرد
دیار حسن کیف را یاد کرد.
(از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(حُ سِ)
دهی است جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان فومن. واقع در پنج هزارگزی جنوب باختری فومن. ناحیه ای است واقع در جلگه. معتدل مرطوب مالاریائی. دارای 60 تن سکنه میباشد. طالشی زبانند. از کشت رودخان مشروب میشود. اهالی به ذغال فروشی و کشاورزی گذران میکنند. صنایع دستی: شال بافی. راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ لَ بَ / بِ)
شلم. درخت ضرو. (منتهی الارب). کمکامه. اسم فارسی حصی البان. حلتیت الطیب. انگم. کنگام. درختش کلنگو نام است
لغت نامه دهخدا
عسل البنی: گلغر از گیاهان درختی از تیره جاوی ها که بعض گونه هایش بصورت درختچه میباشد و آن خاص نواحی حاره است و برخی انواع آن در نواحی معتدله میروید برگهایش ساده و منفرد و بدون گوشوارک و پوشیده از کرک است
فرهنگ لغت هوشیار
آسان کچه
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان کلاردشت چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی
از انواع پرندگان خزری
فرهنگ گویش مازندرانی
از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزارجریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی